آیه ابتلای ابراهیم

پدیدآورعلی ربانی گلپایگانی

نشریهمجله کلام اسلامی

شماره نشریه54

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 766 بازدید
آیه ابتلای ابراهیم

علی ربانی گلپایگانی

«وَاِذْ ابتلی اِبراهیمَ ربّه بِکَلمات فأتمهنّ قالَ اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً قالَ وَمِنْ ذُرّیتی قالَ لا یَنال عَهدی الظّالمین» (1) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود؛ و او به خوبی از عهده این آزمایش‏ها برآمد؛ خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من (نیز امامانی قرار بده.) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‏رسد.
در این آیه سه مطلب توجه مفسران و متکلمان اسلامی را به خود جلب کرده است: 1. مقصود از کلمات یا آزمون‏هایی که خداوند ابراهیم‏علیه السلام را به واسطه آنها آزموده است چیست؟ 2. مقصود از امامت که خداوند پس از موفّقیت ابراهیم در آزمون‏های الهی به وی عطا کرد چیست؟ 3. مقصود از ظلم که مانع از بهره‏مندی از مقام امامت است چیست؟ به عبارت دیگر، آیا آیه بر لزوم عصمت امام دلالت می‏کند؟
الف: کلمات یا آزمون‏های الهی از ابراهیم: در این باره آرای مختلفی نقل شده است:
أ. از امام صادق‏علیه السلام روایت شده که آزمون ابراهیم‏علیه السلام به واسطه خوابی بود که در آن دید فرزندش اسماعیل‏علیه السلام را ذبح می‏کند.
به نظر می‏رسد آنچه در این روایت آمده یکی از مهم‏ترین آزمون‏های حضرت ابراهیم‏علیه السلام بوده است و مقصود، اختصاص آزمون ابراهیم‏علیه السلام بدان نیست.
ب. از ابن عباس در این باره سه تفسیر نقل شده است:
1. خصال یا سنت‏های دهگانه‏ای است که به نظافت و طهارت بدن ارتباط دارند: مضمضه، استنشاق، مسواک کردن، ختنه کردن ، کوتاه کردن سبیل و....
2. سی خصلت یا دستورالعمل از شریعت اسلامی است که در سوره‏های : توبه/112، احزاب/35، و موءمنون/91 بیان شده است.
3. مناسک حج است.
ج. حسن بصری گفته است: «کلمات» عبارتند از: احتجاج ابراهیم با پرستشگران ستارگان، ماه و خورشید، افکندن وی در آتش، هجرت از زادگاه و ذبح فرزندش اسماعیل‏علیه السلام.
د. ابوعلی جبایی گفته است: مقصود آزمون ابراهیم‏علیه السلام به طاعات عقلی و شرعی است.
ه. مجاهد گفته است: مقصود از «کلمات» جمله «قالَ اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً» و آیات پس از آن است. بر این اساس، امامت یکی از موارد امتحان ابراهیم‏علیه السلام بوده است، نه مقامی که پس از امتحان به وی عطا شده باشد.
امین الاسلام طبرسی پس از نقل اقوال یاد شده، گفته است: آیه همه این اقوال را برمی‏تابد.(1)
علاّمه طباطبایی به دلیل این که در قرآن کریم اطلاق «کلمات» بر بخش‏هایی از کلام معهود نیست، دیدگاه مجاهد را در خور اعتنا ندانسته است.(2)
طبری پس از نقل این اقوال (به جز قول اوّل) گفته است: احتمال دارد همه موارد یاد شده مقصود باشد و یا برخی از آنها؛ زیرا در این باره روایت معتبری در دست نیست.(3)
ابن کثیر نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و بقیه اقوال را احتمال داده است.(1)
قرطبی از ابواسحاق زجاج نقل کرده است که اقوال مختلف در تفسیر «کلمات» ناسازگار نیستند؛ زیرا ابراهیم‏علیه السلام با همه آنها مورد امتحان قرار گرفته است.(2)
هر چند در قرآن کریم مقصود از «کلمات» بیان نشده است، ولی از سیاق آیه به دست می‏آید که «کلمات» هر چه بوده، در اثبات و اظهار شایستگی حضرت ابراهیم برای نیل به مقام امامت تأثیر داشته است.(3)
با توجه به احادیث ائمه اهل بیت‏علیهم السلام، خداوند مقام امامت را پس از مقام خُلّت به ابراهیم عطا کرده است.(4) مقام خلت آن است که انسان غرق در محبت و دوستی خداوند شده به چیزی جز او دل نمی‏بندد.(5) در نتیجه در راه رضای خداوند از هیچگونه فداکاری دریغ نمی‏ورزد. بر این اساس، می‏توان گفت: امتحان‏هایی چون افکنده شدن در آتش توسط نمرود، هجرت از وطن واسکان ذریه خویش در سرزمین خشک و سوزان عربستان و ذبح فرزند از جمله کلمات و آزمون‏های مورد نظر در آیه است. این نکته نیز روشن است که آزمون‏های یاد شده در دوران نبوت و رسالت ابراهیم‏علیه السلام انجام گرفته است.
ب: امامت ابراهیم‏علیه السلام: درباره مقام امامت ابراهیم نیز آرای مختلفی اظهار شده است:
1. امامت جهانی: پیشوایی حضرت ابراهیم‏علیه السلام از ویژگی‏های او به شمار می‏رود؛ پس از آزمون‏های مهم، به ابراهیم‏علیه السلام امامت مردم عصر خود و عصرهای دیگر حتی پیامبران و پیروی آنان عطا گردید؛ یعنی همگان از سنت‏های توحیدی او پیروی می‏کنند.(6) در تأیید این نظریه شواهدی از قرآن کریم آورده شده است؛ چنان که در رد ادعای یهود و نصاری در عصر پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم که هر یک از آنان آیین خود را به حضرت ابراهیم‏علیه السلام نسبت می‏دادند، یادآور شده است که شایسته‏ترین افراد در انتساب به ابراهیم‏علیه السلام پیامبر اسلام و پیروان او و کسانی‏اند که قبل از اسلام از او پیروی می‏کردند.(1)و در آیه‏ای خداوند به پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند(2) و در آیه‏ای دیگر دین اسلام را همان آیین ابراهیم معرفی کرده است(3)
این فرضیه به دلایل زیر پذیرفتنی نیست:
الف. موسی، عیسی و پیامبر اسلام‏علیهم السلام، هر یک شریعت مستقلی داشته‏اند و با توجه به این که هر شریعتی ناسخ شریعت پیش از خود است، نمی‏توان گفت که این پیامبران پیرو شریعت ابراهیم‏علیه السلام بوده‏اند. بر این اساس، مقصود از آیات مزبور، روح وگوهر آیین ابراهیم‏علیه السلام یعنی یکتاپرستی و تسلیم بودن در برابر اوامر و نواهی الهی است؛ چنان که فرموده است:«اِنَّ الدِّین عِنْدَ اللهِ الاِسْلام»(4) دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است.
ب. قرآن کریم ابراهیم‏علیه السلام را شیعه نوح‏علیه السلام دانسته است(5) و مقصود این نیست که ابراهیم پیرو شریعت و آیین نوح‏علیه السلام بوده است ، بلکه منظور این است که ابراهیم‏علیه السلام در مسیر توحید و مبارزه با شرک و جاهلیت، روش نوح‏علیه السلام را برگزیده بود؛ پیروی پیامبران پس از ابراهیم‏علیه السلام از آیین او نیز به همین معنا است.
ج. ابراهیم‏علیه السلام مقام امامت را برای ذریه خود درخواست کرد و خداوند امامت را به فرزندان پاک و معصوم وی عطا نمود؛ چنان که درباره ابراهیم، اسحاق و یعقوب‏علیهم السلام فرموده است: ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت می‏کردند... (1) بنابراین نمی‏توان مقام امامت را از ویژگی‏های ابراهیم‏علیه السلام برشمرد.

2. نبوت و پیامبری:

برخی امامت در این آیه را به نبوت و پیامبری تفسیر کرده‏اند. فخر رازی در تأیید این دیدگاه گفته است:
أوّلاً: از عبارت «للناس اماماً» به دست می‏آید که ابراهیم‏علیه السلام امام عموم مردم بود که این ویژگی پیامبران صاحب شریعت است؛ زیرا در غیر این صورت او پیرو پیامبر دیگری می‏شد که این با عمومیت امامت وی سازگاری ندارد. ثانیاً: پیامبران اعم از صاحب شریعت و غیر آن دارای مقام امامت بوده‏اند؛ زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است. ثالثاً: امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر ابراهیم‏علیه السلام مطرح است، از این رو امامت بزرگترین نعمت الهی یعنی نبوت است.(2)
در کلام رازی دو وجه اول و دوم با یکدیگر سازگاری ندارند؛ زیرا در وجه اوّل امامت ابراهیم‏علیه السلام به معنای نبوت صاحب شریعت و در وجه دوم به معنای نبوت در کاربرد گسترده آن دانسته شده است. چنان که وجه سوم نیز مدعای وی را اثبات نمی‏کند؛ چون امتنانی بودن امامت با این که امامت به معنای نبوت باشد ملازمه ندارد. گذشته از این، بی شک همه یا برخی از آزمون‏هایی که ابراهیم‏علیه السلام پشت سر گذاشت و بدان جهت شایسته مقام امامت شد، در دوران نبوت او رخ داده است؛ در این صورت چگونه می‏توان امامت را به نبوت تفسیر کرد.
نکته دیگری که دیدگاه مزبور را رد می‏کند این است که ابراهیم‏علیه السلام وقتی مقام امامت را از جانب خداوند دریافت نمود، آن را برای فرزندان خویش نیز درخواست کرد؛ از این درخواست معلوم می‏شود که وی در آن زمان دارای فرزند بوده، یا لااقل نسبت به این که دارای فرزند خواهد شد، اطمینان داشته است؛ زیرا درخواست او مشروط به این که اگر دارای فرزند شود، نبوده است.
از طرفی ابراهیم‏علیه السلام تا زمان کهولت فرزندی نداشته ، و از داشتن فرزند به لحاظ قوانین عادی ناامید بوده است. و وقتی فرشتگان الهی به او مژده فرزند دادند، گفت:«آیا با این که مرا پیری فرا رسییده است، بشارتم می‏دهید؟ به چه بشارت می‏دهید؟»(1) بنابراین امامت در اواخر دوران نبوت ابراهیم و پس از بشارت او به فرزند، به وی عطا شده است.(2)

3. الگوی تمام عیار:

مقصود از مقام امامت در آیه، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار ابراهیم‏علیه السلام است. شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجه‏ای از کمال معنوی نایل شود که حتی ترک اولی کارهایی که ترکش سزاوارتر است نیز از او سرنزند. اگرچه پیامبران پیش از ابراهیم‏علیه السلام از مقام عصمت برخوردار بوده‏اند ولی چنان که قرآن یادآور شده است گاهی از آنان کارهایی سرزده که ترکش سزاوارتر بوده است(3) این پیامبران از چنان مقام بلندی که به ابراهیم‏علیه السلام عطا گردید، برخوردار نبوده‏اند و نمی‏توان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همه جانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست. ولی ابراهیم‏علیه السلام پس از انجام آزمون‏های سخت به مقامی نایل شد که اسوه والگوی تمام عیار همه انسان‏ها به شمار می‏رود.(4)
چنان که پیش از این یادآور شدیم مقام امامت به فرزندان پاک و معصوم ابراهیم‏علیه السلام همچون اسحاق و یعقوب عطا شده است، و بدون شک مقام و منزلت معنوی و کمال وجودی پیامبران اولوالعزم مانند نوح، موسی و عیسی‏علیهم السلام برتر از چنین پیامبرانی بوده و از مقام امامت بهره‏مند بوده‏اند؛ بر این اساس نمی‏توان تنها ابراهیم‏علیه السلام را الگوی تمام عیار بشریت دانست.

4. ولایت و زعامت سیاسی:

برخی از مفسرین، امامت در آیه را به ولایت و زعامت سیاسی تفسیر کرده‏اند. مبنای تفسیر مزبور این است که ولایت و زعامت سیاسی از شئون نبوت و رسالت نبوده و نسبت آن با نبوت از قبیل عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی برخی از پیامبران علاوه بر مقام نبوت ولایت و زعامت سیاسی نیز داشته و بسیاری از آنان فاقد چنین مقامی بوده‏اند؛ چنان که ائمه‏علیهم السلام دارای مقام ولایت و زعامت سیاسی بوده ولی نبوت ندارند. شیخ طوسی در تبیان به این نظریه اشاره کرده است

مقالات مشابه

ارزیابی دیدگاه مفسران درباره معناشناسی «معیشت ضنک» در آیه ۱۲۴ طه

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهسیدمحمد موسوی مقدم, فتح‌الله نجارزادگان, شیما محمود‌پور

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در تفسير آيه تبيان

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهعلی نصیری, سیدمصطفی مناقب, سیدکریم خوب‌بین خوش‌نظر

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست